به گزارش بانکس : در سالهای اخیر، ایران هر تابستان با قطعی برق و هر زمستان با مشکلات گازرسانی مواجه بوده است. این ناترازی انرژی که به معنای شکاف میان تولید و مصرف است، تبدیل به یکی از اصلیترین معضلات اقتصادی و اجتماعی کشور شده؛ مشکلی که نه تنها زندگی روزمره مردم، بلکه بخش صنعت و صادرات را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
پرسش اساسی: چرا ناترازی انرژی با وجود منابع غنی انرژی؟
با وجود برخورداری از ذخایر عظیم نفت و گاز، و همچنین پتانسیل بالای انرژیهای تجدیدپذیر مانند خورشید و باد، چرا کشور با کمبود انرژی دست و پنجه نرم میکند؟ در این گزارش، شش عامل کلیدی این بحران را از جنبههای عرضه و تقاضا بررسی کرده و راهکارهای عملی را از دیدگاه کارشناسان ارشد این حوزه ارائه میکنیم.
جلوههای مختلف بحران ناترازی انرژی
این مشکل فراتر از خاموشیهای مقطعی یا کمبود گاز خانگی است و پیامدهای گستردهتری دارد:
- افزایش هزینههای تولید صنعتی
- کاهش توان رقابتی محصولات ایرانی در بازارهای جهانی
- تهدید جدی امنیت انرژی ملی
- ناکارآمدی سیستم مدیریت عرضه و تقاضا در مقیاس کلان
ارقامی که گویای عمق بحران هستند:
- میزان مصرف انرژی در ایران دو برابر متوسط جهانی و چهار برابر کشورهای توسعهیافته است
- تلفات انرژی در بخشهای مختلف بیش از ۳۰ درصد برآورد میشود
- بیش از نیمی از نیروگاهها فرسوده بوده و بازدهی کمتر از ۳۶ درصد دارند
- رشد سالانه مصرف برق بیش از ۴ درصد و مصرف گاز بیش از ۶ درصد است
- توسعه ظرفیتهای تولیدی به سختی با این رشد مصرف همگام میشود
بخش اول: عوامل ایجاد عدم تعادل در بخش تقاضا و ناترازی انرژی
۱. الگوی مصرف نادرست در تمام بخشها
فرهنگ مصرف غیربهینه و نبود سیاستهای مؤثر مدیریت انرژی، ایران را به یکی از پرمصرفترین کشورهای جهان تبدیل کرده است. مصرف سرانه انرژی در بخش خانگی از متوسط منطقهای بسیار بالاتر است که دلیل اصلی آن:
- یارانههای سنگین حاملهای انرژی
- قیمتهای پایین انرژی
- ضعف فرهنگ بهینهسازی مصرف
در اوج مصرف تابستانی، گاهی بار شبکه به حدی میرسد که تنها اندکی با ظرفیت کل نیروگاهها فاصله دارد و اخیراً حتی قطعیهای ۱۴ ساعته نیز گزارش شده است.
۲. هدررفت انرژی در مرحله مصرف نهایی
عوامل متعددی به اتلاف انرژی دامن میزنند:
- تجهیزات خانگی و صنعتی با بازدهی پایین
- نبود استانداردهای مناسب
- سیستمهای نامناسب عایقبندی ساختمانها
بیش از ۴۵ درصد ساختمانها فاقد عایقهای حرارتی مناسب هستند و بسیاری از دستگاههای سرمایشی و گرمایشی از استانداردهای جهانی پایینترند. این اتلاف انرژی نه تنها هزینههای اقتصادی سنگینی دارد، بلکه فشار مضاعفی بر شبکه تحمیل کرده و عدم تعادل را تشدید میکند.
۳. رشد سریع نیازها و ضعف برنامهریزی
با گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت، تقاضا برای انرژی به ویژه برق و گاز به طور مداوم در حال رشد است. اما:
- نبود برنامهریزی بلندمدت برای پیشبینی این رشد
- عدم تطابق توسعه صنایع جدید با زیرساختهای انرژی موجود
نمونه بارز این عدم تناسب را میتوان در اجرای پروژههای بزرگ مسکن (مانند نهضت ملی مسکن) و احداث صنایع انرژیبر جدید در مناطق مختلف بدون توجه به زیرساختهای انرژی موجود مشاهده کرد.
بخش دوم: عدم تعادل در تأمین انرژی و ناکارآمدی سیستم تولید
۱. کهنگی و بازدهی پایین تجهیزات تولید و انتقال
بسیاری از تأسیسات تولید برق ایران بیش از دو دهه قدمت دارند و بازدهی تعداد قابل توجهی از آنها زیر ۳۴ درصد است. شبکههای انتقال نیرو و خطوط گاز نیز از فرسودگی رنج میبرند، به طوری که تلفات انرژی در شبکه برق حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد تخمین زده میشود.
این زیرساختهای فرسوده نه تنها باعث قطعیهای مکرر برق و کاهش فشار گاز در ساعات اوج مصرف میشوند، بلکه مانع اصلی افزایش ظرفیت تولید و بهبود سیستم انتقال انرژی محسوب میگردند.
۲. سهم ناچیز انرژیهای پاک و سوختهای غیرمتعارف در ترکیب انرژی کشور
علیرغم برخورداری از شرایط جغرافیایی استثنایی برای بهرهبرداری از انرژی خورشیدی و بادی، سهم این منابع تجدیدپذیر در تولید برق کشور کمتر از ۲ درصد است، در حالی که این رقم در سطح جهانی به مرز ۳۰ درصد نزدیک شده است. سیاستگذاریهای متناقض، نوسانات قیمت خرید تضمینی و جذب نشدن سرمایهگذاری خارجی مؤثر از عوامل اصلی این عقبافتادگی به شمار میروند.
۳. چالشهای مالی، محدودیتهای بینالمللی و مشکل جذب سرمایه
محدودیتهای بانکی ناشی از تحریمها، کمبود منابع مالی برای توسعه زیرساختها و فضای نامطمئن اقتصادی-حقوقی موجب توقف یا کندی پیشرفت پروژههای انرژی شده است. سرمایهگذاران داخلی و خارجی معمولاً ورود به پروژههای انرژی ایران را پرریسک ارزیابی میکنند. این وضعیت در کنار کسری بودجه دولت، کاهش درآمدهای حاصل از نفت و نبود سازوکارهای مطمئن تأمین مالی، امکان گسترش ظرفیتها را محدود ساخته است.
بخش سوم: تثبیت عدم تعادل انرژی از نگاه متخصصان
محسن صالحی، پژوهشگر و استاد دانشگاه در حوزه سیاستگذاری انرژی، در گفتوگو با خبرنگار به این پرسش که چرا پس از سالها هنوز مشکل عدم تعادل انرژی در ایران حل نشده است، پاسخ داد: “این معضل حاصل ترکیب ضعف در سیاستگذاری، مشکلات فناورانه و موانع ساختاری است. وقتی برای مدتها یارانه سنگین به حاملهای انرژی تخصیص میدهید و قیمت سوخت برای مصرفکنندگان پرمصرف و کممصرف یکسان است، عملاً مشوق افزایش مصرف هستید. از سوی دیگر، جذب سرمایه برای توسعه ظرفیتهای تولید بسیار دشوار شده و پروژههای نوسازی یا متوقف میمانند یا با سرعت بسیار کمی پیش میروند.”
وی در پاسخ به این سوال که آیا ریشه مشکلات بیشتر اقتصادی است یا فنی و مدیریتی، اظهار داشت: “تقاطع این سه عامل است. مشکلات تأمین مالی، محدودیتهای بینالمللی و کهنگی فناوری، همراه با نگرش کوتاهمدت در سیاستگذاری و کمبود آموزش عمومی. حتی پروژههایی که به بهرهبرداری میرسند، به دلیل کمبود منابع برای نگهداری و توسعه، به سرعت کارایی خود را از دست میدهند.”
صالحی راهحلهای زیر را پیشنهاد کرد:
- بازنگری در نظام قیمتگذاری انرژی
- توسعه سیستمهای هوشمند مدیریت شبکه
- فرهنگسازی عمومی
وی تأکید کرد: “اگر مشترکان بدانند که افزایش مصرف هزینه قابل توجهی در پی دارد و همزمان به ابزارهای مدیریت انرژی (مانند سیستمهای پایش هوشمند و تجهیزات پر بازده) دسترسی داشته باشند، مصرف کنترل خواهد شد. البته این سیاست باید همراه با حمایت از اقشار کمدرآمد باشد تا تبعات اجتماعی منفی نداشته باشد.”
این کارشناس در مورد نقش انرژیهای تجدیدپذیر گفت: “رشد این بخش اجتنابناپذیر است اما سرعت کنونی بسیار کم است. نیاز به سرمایهگذاری کلان داریم، نه فقط برای احداث نیروگاههای خورشیدی و بادی، بلکه برای توسعه فناوری داخلی. مشوقهای فعلی کافی نیستند. اگر مثلاً در پنج سال آینده ماهانه یک نیروگاه خورشیدی متوسط راهاندازی شود، بسیاری از مشکلات کمبود برق در مناطق محروم حل خواهد شد.”
صالحی چهار اقدام اساسی درباره ناترازی انرژی را ضروری دانست:
۱. تثبیت سیاستها در حوزه خرید تضمینی و حمایتهای مالیاتی و فنی
۲. جذب هدفمند سرمایهگذاری خارجی
۳. آموزش و ترویج فرهنگ استفاده بهینه از انرژی پاک
۴. اصلاح نظام پرداخت یارانهها بدون ایجاد فشار نامتعارف بر مردم
وی در پاسخ به این پرسش که ادامه روند فعلی چه آیندهای برای شبکه انرژی ایران رقم خواهد زد، هشدار داد: “اگر وضعیت اصلاح نشود، در کوتاهمدت با خاموشیهای گسترده و بحران تأمین گاز مواجه خواهیم شد و در بلندمدت صنایع بزرگ، صادرات پتروشیمی و حتی امنیت اقتصادی کشور به خطر خواهد افتاد. ایران ظرفیتهای عظیمی دارد، اما فرصت اقدام به سرعت در حال از دست رفتن است.”
این استاد دانشگاه راهکارهای کلیدی زیر را برای بهبود وضعیت پیشنهاد کرد:
- بازنگری در نظام قیمتگذاری انرژی
- سرمایهگذاری در نوسازی زیرساختها
- توسعه انرژیهای تجدیدپذیر
- مدیریت هوشمند مصرف
- ارتقای آگاهی عمومی
- اصلاح ساختار مدیریتی
به گزارش بانکس، بحران عدم تعادل انرژی در ایران نتیجه دههها سیاستگذاری نادرست، ضعف در مدیریت عرضه و تقاضا و بیتوجهی به واقعیتهای اقتصادی و فناورانه است. اگرچه مسیر اصلاح دشوار است، اما کاملاً امکانپذیر میباشد: از بازبینی تدریجی ساختار قیمتگذاری و هدفمندسازی یارانهها گرفته تا جلب اعتماد سرمایهگذاران، نوسازی زیرساختها و توسعه انرژیهای پاک.
آنچه مسلم است، حل این معضل تنها با نگرش سیستمی، وفاق ملی و اراده اجرایی محقق خواهد شد. انرژی، سرمایه ملی ایران محسوب میشود و اگرچه فرصتها به سرعت در حال کاهش است، اما با تصمیمات صحیح میتوان آیندهای با امنیت انرژی پایدار، توسعه متوازن و محیط زیستی سالمتر را تصویر کرد.
دیدگاهتان را بنویسید